کار کردن با خودرو در قالب فروش کالا در حاشیه خیابان، در سالهای اخیر و همپای بروز نابسامانیهای اقتصادی اوج گرفته است. با این همه، اهالی چنین کسبوکارهایی، به دلیل نقص قوانین مرتبط با این حوزه، مشکلات بسیاری را تجربه میکنند، مهمتر از همه اینکه قانون، در بسیاریاز موارد آنها را خاطی در نظر میگیرد. با این همه، تجربه نشان داده است مصرفکنندگان نیز ترجیح میدهند با خرید از این فروشندگان، کالای خود را ارزانتر از مغازه تهیه کنند. در این میان، با اوج گرفتن برخی مطالبات در حوزه تسهیل فعالیت دستفروشها در شهرهایی مانند تهران، مباحث فضای مجازی هم در مورد کسبوکار با خودرو در حاشیه خیابان ، موافقان و مخالفان خود را پیدا کرده، اما آیا ممکن است نظرات متفاوت این طیفها -جرم تلقی کردن این کسبوکارها یا تسهیل فعالیت آنها- منتج به تفاهم شود؟
چند سالی است محمد به همراه برادرش؛ هادی، کنار اتوبان بساط میکنند. میوهفروشی، شغل پدری آنهاست، اما پساز آنکه مجبور شدند مغازه پدری را بهدلیل بدهی بفروشند. حالا، وانت-پیکان سفیدرنگ در کنار اتوبان همت در غرب و گاه گاهی هم اتوبان سعیدی در جنوب تهران، مغازه آنهاست و میوهها از هندوانه گرفته تا نوبرانه توت و طالبی، اصلیترین کالایی است که میفروشند.
محمد، برادر بزرگتر میگوید:«کنار اتوبان این حُسن را دارد که تعداد مشتریها بیشتر است. ساعتی چند هزار خودرو از اینجا رد میشود و مثل این است که در اینستاگرام تبلیغ کنی.»
او ادامه میدهد:«ساعت کاری ما به فروش میوهها بستگی دارد، چون یخچال نداریم و اگر هم تابستان باشد، باید بار را نهایتا یک یا دوروزه بفروشیم. مردم هم انتظار دارند میوه را از ما ارزانتر بخرند، البته ما میوه را از باغدار میخریم، برای همین، حاشیه سودمان خیلی بالا نیست.»
بهگفته او گاهی باری را که خریدهاند در ۳ ساعت به فروش میرسد و آنها به خانه بر میگردند اما گاهی هم مجبور میشوند تا پاسی از شب به فروش ادامه بدهند تا ضایعات بار کم شود. به طور کلی جای ثابتی ندارند و خیلی از خیابانهای پایتخت، مهمان وانت-پیکان سفید رنگ آنهاست، اما از آنجا که مشتریهای ثابت دارند که میدانند آنها کجا بساط میکنند، ترجیح میدهند خیلی موقعیت «بساط» را عوض نکنند.
محمد میگوید:«تقریبا برایمان جا افتاده که ماشینهای گرانتر، بیشتر از ما خرید میکنند. بهخصوص اگر میوه نوبرانه باشد، مثلا مثل توت کَن و سولقان. البته اگر خانم یا خانواده هم در ماشین باشد، بیشتر خرید میکنند.»
وقتی جریمه دادن هم بخشی از کار است
با این همه شغل این دو برادر، از نگاه رسمی مشکلدار است و تا بهحال، چند باری هم کارشان به پرداخت جریمه کشیده شده است، هر چند خودشان می گویند ناچار هستند گاهبهگاه پرداخت جریمه راهنماییورانندگی را بهعنوان بخشی از کارشان بپذیرند.
چند روز پیش رئیس پلیسراه تهران بزرگ، با اشاره به توقف خودروها برای خرید و فروش در حاشیه بزرگراهها در پایتخت، از برخورد با این پدیده خبر داد.
سرهنگ نوراله خادم گفت: «یکی از علل تصادف در بزرگراهها، توقف وسایل نقلیه برای خریدوفروش و تجمع افراد در حاشیه راهها و مسدود کردن یکی از خطوط حرکت وسایل نقلیه است.»
او با اشاره به اینکه توقف در حاشیه راهها ممنوع است، افزود: «رانندگان خودروها، تنها مجاز هستند در صورت ضرورت، اعماز نقص فنی، خوابآلودگی و خستگی، توقف کوتاهی در حاشیه امن بزرگراهها داشته باشند.»
از فروش عطر تا بلال کبابی با سس خردل
تبدیل خودرو به فضایی برای کسبوکار، به ویژه در حوزه فروش میوه یا بهعبارت سادهتر، از مزرعه به دست مشتری سالها در ایران قدمت دارد. با این همه، در سالهای اخیر و به موازات تشدید نابسامانیهای اقتصادی، مشاغلی که اصطلاح «مشاغل کاذب» را (یعنی مشاغلی که خارج از حوزه رسمی قرار دارند) با خود یدک میکشند و به نحوی هم به خودرو ربط پیدا میکنند، روزبهروز افزایش یافته است. از فروش عطر و ظروف آشپزخانه گرفته تا فروش غذایخانگی و این اواخر حتی فروش بلالکبابی.
در این میان، سد معبر بهعنوان اصلیترین مشکل دررابطهبا فعالیت کسبوکارهایی که با خودرو و در حاشیه خیابانها صورت میگیرند، عمدتا به شکل سدمعبر ساختمانی و نه سدمعبر خودرویی، دیده شده است.
چندهفته پیش اعضای شورای شهر تهران، در جریان بررسی طرح الزام شهرداری پایتخت به رفع سدمعبر ساختمانی غیرمجاز و ایمنسازی حصار کارگاهی، جریمه تداوم غیرمجاز سد معبر کارگاههای ساختمانی را ۷برابر افزایش دادند.
بهاره آروین، عضو شورای شهر تهران که در جریان بررسی این پیشنهاد حضور داشت، در این مورد به «دنیای خودرو» گفت: «برخی کسبوکارها که سدمعبر ایجاد میکنند، میتوانند برای شهر درآمدزا هم باشند و این موضوع قبلا در تهران مورد بحث قرار گرفته بود. بهعنوان نمونه، میتوان برای رستورانهایی که میخواهند پیادهرو مقابل محل کسب خود را برای چیدن صندلی مورداستفاده قرار بدهند، شرایطی فراهم شود تا بتوانند با پرداخت مبالغی، این امتیاز را به دست بیاورند.»
او ادامه داد: «این در حالی است که علاوهبر سدمعبر به وسیله خودروها در حاشیه خیابانها، سد معبر ساختمانی و به وسیله دستفروشها در شهرها نیز به چشم میخورد اما در این میان، تنها با دستفروشها برخورد میشود.»
محمد و هادی، احتمالا همچنان به فروش میوه با وانت-پیکان سفید رنگ خود ادامه میدهند، هم به این دلیل که سالهاست تجربهاش کردهاند و هم به اینکه مشتری، خرید میوه ارزانتر را ترجیح میدهد. اما آیا ممکن است قوانین راهنماییورانندگی نیز بهروز شوند تا فعالان این قبیل مشاغل بتوانند سادهتر به کارشان ادامه بدهند؟